سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اردیبهشت 94 - Note Heart
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


Note Heart


او رفـــــت و با خــــود بُــــــرد، شهــــرم را

تهــران، پس از او تـــــوده‌ای خالیــست ..


آن شهـــر رویــــــاهای دور از دست

حالا فقـط یک‌مشت، بقــــالیست ..


ثبت شده در سه شنبه 94/2/15 ساعت 11:39 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

لبت نــــه گــــوید و پیداست مـی‌گــــوید دلــــت، آری

که اینسان دشمنی، یعنی که خیلی دوستم داری


دلت مــــی‌آید آیا از زبانی این همه شیرین

تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟


نمی‌رنجـــــم، اگــر باور نداری عشق نابم را

که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری


چه می‌پرسی ضمیر شعرهایم کیست آنِ من

مبادا لحـــــظه‌ای حتــــی مرا اینگونــه پنداری


تُرا چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت

بـــه شرطی کـــــــه مرا در آرزوی خویش، نگذاری


چــــــه زیبا می‌شود دنیا برای من اگر روزی

تو از آنی که "هستی ای" معما پرده برداری


چه فرقـــی می‌کند، فریاد یا پژواک جان من

چه من خود را بیازارم، چه تو خود را بیازاری


صدایی از صدای عشق خوشتر نیست، حافظ گفت

اگـــــر چــــه بر صدایش زخمـــها زد تیـــــــغ تاتاری


- محمدعلی بهمن


ثبت شده در سه شنبه 94/2/15 ساعت 11:37 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

مى شد از خــود بگیـــرمت امـــا

زور بازو به دست هایـم نیست !!


مى شد از رفتنــت گـذشـت امـــا

جـان در انـدازه هاى پایم نیست !


ثبت شده در سه شنبه 94/2/15 ساعت 11:36 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

می‌گریزی از من و دائم عاشقت را می‌دهی بازی

می‌شوی آهـوی تهرانـی، می‌شوم صیاد شیرازی !


فتــح دنیا کار آن چشـم است، خـون دل‌ها کار آن ابرو

هر لبت یک ارتش سرخ است، گیسوانت لشگر نـازی


ثبت شده در سه شنبه 94/2/15 ساعت 11:34 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

دیشب توی خوابم سرک میکشیدی ..

کاش بیدار نمیشدم ..

تابلویی ازت میکشیدم و لبخندت رو نقش مینداختم ..

کاش بیدار نمیشدم ..

مثل همیشه زیبایی ..


ثبت شده در شنبه 94/2/12 ساعت 8:51 عصر توسط Mahdi نظرات شما () |

این نوشته رو حدود 2 سال پیش از وبلاگ خانمی به‌ نام "مژگان" برداشتم، به نظرم خیلی جالبه، اون هم از یک خانم ایرانی و مجدد گذاشتمش ..


یک وقت هایی فکر میکنم مرد بودن چقدر می تواند غمگین باشد.

هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید.

هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمیکند.

هیچ انجمنی با پسوند « ... مردان » خاص نمیشود.

مردها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند.

این روزها همه یک بلندگو دست گرفته اند و از حقوق و دردها و دنیای زنان می گویند.

در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مردها است.

یکی از همین مردهایی که دوستمان دارند.

وقتی میخواهند حرف خاصی بزنند هول می شوند.

حتی همان مرد هایی که دوستمان داشتند ولی رفتند ...

یکی از همین مردهای همیشه خسته.

از همین هایی که از 18 سالگی دویدن را شروع میکنند و مدام باید عقب باشند.

مدام باید حرص رسیدن به چیزی را بخورند.

سربازی، کار، در آمد، تحصیل ...

همه از مردها همه توقعی دارند.

باید تحصیل کرده باشند.

پولدار، خوشتیپ، قد بلند، خوش اخلاق، قوی ... و خدا نکند یکی از این ها نباشند ...

ما هم برای خودمان خوشیم!

مثلا از مردی که صبح تا شب دارد برای در آمد بیشتر، برای فراهم کردن یک زندگی خوب،

برای ما که عشقشان باشیم، به قولی سگ دو می زند،

توقع داریم که شبش بیاید زیر پنجره مان ویالون بزند

و از مردی که زیر پنجره مان ویالون می زند،

توقع داریم که عضو ارشد هیات مدیره شرکت واردات رادیاتور باشد.

توقع داریم همزمان دوستمان داشته باشند، زندگی مان را تامین کنند،

صبور باشند و دلداریمان بدهند.

خوب کار کنند و همیشه بوی خوب بدهند و زود به زود سلمانی بروند

و غذاهای بد مزه ما را با اشتیاق بخورند.

و با ما مهمانی هایی که دوست داریم، بیایند

و هر کسی را که ما دوست داریم، دوست داشته باشند.

و دوست های دوران مجردیشان را فراموش کنند و توی جمع، قربان صدقه مان بروند،

و هیچ زن زیباتری را اصلا نبینند و حتی یک نخ هم سیگار نکشند!

مرد ها دنیای غمگین صبورانه ای دارند.

بیایید قبول کنیم، مرد ها صبرشان از ما بیشتر است.

وقت هایی که داد میزنند، وقت هایی هم که توی خیابان دست به یقه می شوند،

وقت هایی که چکشان پاس نمیشود،

وقت هایی که جواب اس ام اس شب به خیر را نمیدهند،

وقت هایی که عرق کرده اند، وقت هایی که کفششان کثیف است،

تمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین.

و ما موجودات کوچک شگفت انگیز غرغروی بی طاقت را هم، دوست دارند.

دوستمان دارند و ما همیشه فکر میکنیم که نکند من را برای خودم نمیخواهد،

برای زیبایی ام میخواهد ...

نکند من را برای شب هایش میخواهد؟

نکند من را برای چال روی لپم میخواهد؟

در حالی که دوستمان دارند؛ ساده و منطقی ...

مردها همه دنیایشان همین طوری است.

ساده و منطقی...

درست بر عکس دنیای ما.

بیایید بس کنیم.

بیایید میکرفون ها و تابلوهای اعتراضیمان را کنار بگذاریم.

من فکر میکنم مردها، واقعا مردها،

آنقدرها که داریم نشان میدهیم، بد نیستند.

مردها احتمالا دلشان زنی میخواهد که کنارش آرامش داشته باشند.

فقط همین.

کمی آرامش در ازای همه فشارها و استرس هایی که برای خوشبخت کردن ما، تحمل میکنند.

کمی آرامش در ازای قصر رویایی که ما طلب میکنیم ...

بر خلاف زندگی پر دغدغه ای که دارند، تعریف مردها از خوشبختی خیلی ساده است.

میم مثل مرد ...

سلامتی همه مردهای با معرفت ...

مردا هم دل دارند .....


ثبت شده در شنبه 94/2/12 ساعت 4:0 عصر توسط Mahdi نظرات شما () |

نـذر کـرده ام ..       

یک روزی که خوشحـال تـر بــودم،

          بیـایـــم و بنـویـسـم کـه

زنــدگی را بـایــد بـا لــذت خـورد ..

که ضـربـــه هــای روی سـر را بایـــد آرام بوسیـد ..

و بعـد لبخنــد زد و دوبـــاره بـا شــوق راه افتـــاد ..

یک روزی که خوشحـال تـر بــودم،      

           می آیــم و می نویـسم کـه

          " این نیـز بگـذرد " ..

« مثل همیشـه کـه همـه چیـز گذشتــه است »

یک روزی که خوشحـال تـر بــودم      

        یک نقـاشی از پـاییــز می گـذارم،

کـه یـادم بیـایــد زمستـــــان              

        تنهــا فصل زنــدگی نیـست،

زندگی پاییــز هـم می شـود ..

یک روزی که خوشحـال تـر بــودم،            

       نــذرم را ادا می کنـم ..

تــا روزهـــایی مثـل حـالا،    

    کـه خستگی و نــاتــوانـی،

لای دست و پـایـم پیچیــده است

             بخـوانمشـان و یـادم بیــایــد کـه

هیچ بهـار و پاییــزی بی زمستـــان مـزه نمی دهـد ..

نـذر کـرده ام ..

یک روزی که خوشحـال تـر بــودم، 

     بیـایــ ـم و بنـویـسـم کـه  

همـه چیـز مثـل گذشتــه است  

دوست داشتنــی مثـل گذشتــه ..

.....

منــم، همـان فرزنــد زمستــــان ..


ثبت شده در چهارشنبه 94/2/9 ساعت 7:10 عصر توسط Mahdi نظرات شما () |

<      1   2   3      

Design By : Mahdi _ 2015