سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته - Note Heart
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


Note Heart


دل من، رای تو دارد ..


ثبت شده در جمعه 94/12/7 ساعت 6:0 عصر توسط Mahdi نظرات شما () |

دل من، رای تو دارد ..


ثبت شده در جمعه 94/12/7 ساعت 6:0 عصر توسط Mahdi نظرات شما () |

بسیار سال گذشت، تا فهمیدم آنکه در خیابان می‌گرید، از آنکه در گورستان می‌گرید بسیار غمگین‌تر است.

سال‌ها گذشت،

و من از خیابان‌های بسیار و از گورستان‌های بسیاری گذشتم،

تا خوب بفهمم؛ 

آنکه حتی در خلوت خانه خویش، نمی‌تواند بگرید از همه اندوهناک‌تر است ..


ثبت شده در سه شنبه 94/11/27 ساعت 12:44 عصر توسط Mahdi نظرات شما () |

قدرت نه دست هیتلر است،

و نه دست تمام کسانی که جنگ به پا کرده اند ..

قدرت دست کسی است که می فهمد؛

دوستش داری !!

ثبت شده در سه شنبه 94/11/27 ساعت 12:43 عصر توسط Mahdi نظرات شما () |

بعضی اوقات، توی خیلی از وضعیت ها، خیلی چیزها دست من و تو نیست ..

توی اون موقع، فقط باید ساکت موند؛

ساکت موند و تحمل کرد ..

تحمل کرد تا شاید اوضاع درست شه،

ولی بعضی وقت ها تحمل کردن واقعا سخته ..


ثبت شده در سه شنبه 94/11/27 ساعت 12:43 عصر توسط Mahdi نظرات شما () |

با سلام و عرض ادب؛
در این مجموعه، تلاش بر آن داشتیم تا برنامه‌ای کامل از اشعار استاد علیرضا آذر، در زمینه شعر و ادب را گردآوری کنیم.

"شایان ذکر است تمامی شعرها بازخوانی شده و اصلاحات تماماً صورت گرفته است."


فهرستی از بخش‌های برنامه:

- تمامی دکلمه‌های استاد به همراه متن آن‌ها با قابلیت دانلود هریک

- تمامی ترانه‌های ثبت‌شده از اشعار استاد به همراه دانلود

- 194 عدد عکس نوشته از اشعار استاد با قابلیت دانلود و اشتراک گذاری

- امکان دانلود متن اشعار

- محیط گرافیکی ساده و کاربرپسند با قابلیت اشتراک گذاری بخش ها


این برنامه با حمایت شاعر تهیه ‌شده و تمامی فایل‌ها، تحت نظر ایشان و مطابق با قوانین جمهوری اسلامی در برنامه تعبیه شده است.

با سپاس از حسن انتخاب شما ..




جهت مشاهده تصاویری از برنامه فوق، بر روی آیکون زیر کلیک کنید.

 

 


با سپاس از حسن انتخاب شما ..


ثبت شده در یکشنبه 94/11/25 ساعت 9:33 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

روز میلاد من است، آمده‌ام دست کشم
به سر و گوش عرق کرده‌ی دنیای خودم ..
قول دادم که در این شعر، فقط من باشم
تا خودم با همه خود باشم و تنهای خودم ..

ردِ انگشتِ تو بر سینه‌ی سیب است هنوز
من غلط کرده و مغضوبِ خداوند شدم ..
بعد از آن‌هم که تو با سنگ زدی شیشه شکست
من خریدارِ تن و جای کمربند شدم !!
شک نکن بی من از این ورطه گذر خواهی کرد ..

به نشانی که نماند از بدنم فکر نکن
من که از منطق و دستورِ حقیقت گفتم
به مضامینِ مَجازیِ تنم فکر نکن ..
باز با این همه هر وقت غمی شِیهه کشید
من همین نبشِ چنار و چمنم، فکر نکن ..

 


قول دادم که در اندیشه‌ی خود حبس شوم
دل به بالا و بلندای خیالی ندهم ..
دوست دارم که خودم پشت خودم باشم و بس !!
به تنِ هیچ عقابی پَر و بالی ندهم !!
تو که رفتی پیِ تاب و تپش رود، برو
به قدم‌های اسیرِ لجنم فکر نکن

ثبت شده در شنبه 94/11/24 ساعت 8:0 عصر توسط Mahdi نظرات شما () |

گرَم یادآوری یا نه، 

من از یادت نمی کاهم؛ 

تو را من چشم در راهم ..


- نیما


ثبت شده در شنبه 94/11/10 ساعت 1:22 عصر توسط Mahdi نظرات شما () |

در کُشتن من دست میازار بمیرم

وز بُغض گلو این همه مفشار بمیرم


در کُشتن من دست میازار که خواهم

در پای تو خود سر نهم و زار بمیرم


با تیر غمت حاجت تیر دگرم نیست

ای سخت کمان دست نگه دار بمیرم


گفتی: " به تو گر بگذرم از شوق بمیری "

قربان قدت ... بگذر و بگذار بمیرم


جان بر سر دست آمدم، ابرو به اشارت

انگار که تیغ است، فرود آر بمیرم


در رقص چو شمعم، مکُش از دامن و بگذار

بگذارم و خود عاقبت کار بمیرم


تا گَرد ملالی به دلم از تو نماند

اشکی دو سه از دیده فرو بار بمیرم


هر زخم زدی حسرت زخم دگرم بود

این بار نمردم، که دگر بار بمیرم


ترسم به سر خاک من آیی و بگریی

عهدی کن و " نادیده ام انگار " بمیرم


ای دل چو رخ دوست ببینی به مقابل

جانی ست امانت به تو بسپار بمیرم


شهری به تو یار است و من غمزده باید

در شهر تو، بی یار و پرستار بمیرم


- شهریار


ثبت شده در شنبه 94/11/10 ساعت 1:21 عصر توسط Mahdi نظرات شما () |

دیگر همانند گذشته دلتنگ نمی‌شوم !

حتی دیگر گاه‌به‌گاه هم گریه نمی‌کنم

در تمام جملاتی که نام تو در آن‌ها جاری ست

چشمانم پُر نمی‌شود ..

تقویم روزهای نبودنت را دور انداخته‌ام

کمی خسته‌ام، کمی شکسته

کمی هم نبودنت مرا تیره کرده است ..

اینکه چطور خوب خواهم شد را هنوز یاد نگرفته‌ام

و اگر کسی حالم را بپرسد تنها می‌گویم خوبم !

اما مضطربم

فراموش کردن تو، علیرغم اینکه به حافظه‌ام میلیون‌ها بار سر میزند

و نمی‌توانم چهره‌ات را به خاطر بیاورم، من را می‌ترساند

دیگر آمدنت را انتظار نمی‌کشم

حتی دیگر از خواسته‌ام برای آمدنت گذشته‌ام

اینکه از حال و روزت با خبر باشم دیگر برایم مهم نیست !

بعضی وقت‌ها به یادت می‌افتم

با خود میگویم: به من چه !! درد من برای من کافی ست !!

آیا به نبودنت عادت کرده‌ام؟؟ از خیال بودنت گذشته‌ام؟؟ مضطربم

اگر عاشق کسی دیگر شوم

باور کن، آن روز تا عمر دارم

تو را نخواهم بخشید !! .. 


M.630


ثبت شده در سه شنبه 94/10/29 ساعت 4:41 عصر توسط Mahdi نظرات شما () |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Mahdi _ 2015