سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلنوشته - Note Heart
سفارش تبلیغ
صبا ویژن


Note Heart


شربتی تلختر از زهر فراقت باید


تا کند لذت وصل تو فراموش مرا


ثبت شده در یکشنبه 94/2/20 ساعت 10:23 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

مپرس حال مرا، روزگار یارم نیست !!

جهنمی شده ام، هیچ کس کنارم نیست ..


مرا ز عشق مگویید، عشق گمشده ای است !!

که هر چه هست، ندارم! که هر چه دارم نیست ..


شبی به لطف بیا بر مزار من، شاید 

بِرویَد آن گل سرخی که بر مزارم نیست !!


- فاضل نظری


ثبت شده در یکشنبه 94/2/20 ساعت 10:22 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

به وسعتت، 

    جهانمُ شکنجه زار میکنم ..

ببین من از هجوم تو، 

          کجا فرار میکنم ..

من از نگاه کردنت پرستشُ شناختم ..

             خدا رو سُجده میکنم، 

     از این بتی که ساختم ..

" به من بهانه ای بده

       که کم شه باورم به تو

به من که هر شب از خودم، 

     پناه میبرم به تو .. "


- داریوش # پرستش


ثبت شده در شنبه 94/2/19 ساعت 8:57 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

مرگ من روزی فرا خواهد رسید 

در بهاری روشن از امواج نـــور 


در زمستانی غبار آلود و دور 

یا خزانی خالی از فریاد و شور 


مرگ من روزی فرا خواهد رسید 

روزی از این تلخ و شیرین روزها


روز پوچی همچو روزان دگر 

سایه ای ز امروزها، دیروزها


دیدگانم همچو دالان های تار 

گونه هایم همچو مرمرهای سرد 


ناگهان خوابی مرا خواهد ربود 

من تهی خواهم شد از فریادِ درد


می خزَند آرام روی دفترم 

دستهایم فارغ از افسون شعر 


یاد می آرم که در دستان من 

روزگاری شعله می زد خون شعر


خاک می خوانَد مرا هر دم به خویش 

می رسند از ره که در خاکم نهند


آه شاید عاشقانم نیمه شب 

گل به روی گور غمناکم نهند 


بعد من ناگه به یکسو می روند 

پرده های تیره? دنیای من


چشم های ناشناسی می خزند 

روی کاغذها و دفترهای من 


در اتاق کوچکم پا می نهد 

بعد من، با یاد من بیگانه ای 


در بر آیینه می ماند به جای 

تار مویی، نقش دستی، شانه ای 


می رهم از خویش و می مانم ز خویش 

هر چه بر جا مانده ویران می شود 


روح من چون بادبان قایقی 

در افق ها دور و پنهان میشود 


می شتابند از پی هم بی شکیب 

روزها و هفته ها و ماه ها 


چشم تو در انتظار نامه ای 

خیره می ماند به چشم راه ها 


لیک دیگر پیکر سرد مرا 

می فشارد خاکِ دامنگیر خاک


بی تو دور از ضربه های قلب تو 

قلب من می پوسد آنجا زیر خاک


بعدها نام مرا باران و باد 

نرم می شویند از رخسار سنگ 


گور من گمنام می ماند به راه 

فارغ از افسانه های نام و ننگ 



- فروغ فرخزاد # بعدها


ثبت شده در شنبه 94/2/19 ساعت 8:56 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

نگاهم کن که دلتنگ توام بانـــوی من لطفاً

پریشانم بیا دستی بکش بر موی من، لطفاً


تو سردت می شود، خوابت می آید، استرس داری

سرت  را  زودتـــر  بگذار  بـــر  بازوی  من  لطفاً


بد  است  ایـــن  نـــور،  نور ِ مستقیـــمِ  آفتــابِ  بد!

تو خورشیدم شو و چشمی بچرخان سوی من، لطفاً


چرا این مبل ها اینقدر بی رحمانه، دور از هم؟

بیــا بنشین کمـــی نزدیکتـر، پهلــوی من لطفاً


شبیه کوچه ای بی عابرم، انگشت هایت را

بگو تا رد شوند از لابه لای مـــوی من، لطفاً ..


ثبت شده در شنبه 94/2/19 ساعت 8:53 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

امروز صبح،

با عطر تـــو از خواب پَریــدم ؛

" تـــــو " نبودی،

شمعـــدانی گــــُل داده بود ..


ثبت شده در سه شنبه 94/2/15 ساعت 11:57 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

او رفـــــت و با خــــود بُــــــرد، شهــــرم را

تهــران، پس از او تـــــوده‌ای خالیــست ..


آن شهـــر رویــــــاهای دور از دست

حالا فقـط یک‌مشت، بقــــالیست ..


ثبت شده در سه شنبه 94/2/15 ساعت 11:39 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

لبت نــــه گــــوید و پیداست مـی‌گــــوید دلــــت، آری

که اینسان دشمنی، یعنی که خیلی دوستم داری


دلت مــــی‌آید آیا از زبانی این همه شیرین

تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟


نمی‌رنجـــــم، اگــر باور نداری عشق نابم را

که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری


چه می‌پرسی ضمیر شعرهایم کیست آنِ من

مبادا لحـــــظه‌ای حتــــی مرا اینگونــه پنداری


تُرا چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت

بـــه شرطی کـــــــه مرا در آرزوی خویش، نگذاری


چــــــه زیبا می‌شود دنیا برای من اگر روزی

تو از آنی که "هستی ای" معما پرده برداری


چه فرقـــی می‌کند، فریاد یا پژواک جان من

چه من خود را بیازارم، چه تو خود را بیازاری


صدایی از صدای عشق خوشتر نیست، حافظ گفت

اگـــــر چــــه بر صدایش زخمـــها زد تیـــــــغ تاتاری


- محمدعلی بهمن


ثبت شده در سه شنبه 94/2/15 ساعت 11:37 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

می‌گریزی از من و دائم عاشقت را می‌دهی بازی

می‌شوی آهـوی تهرانـی، می‌شوم صیاد شیرازی !


فتــح دنیا کار آن چشـم است، خـون دل‌ها کار آن ابرو

هر لبت یک ارتش سرخ است، گیسوانت لشگر نـازی


ثبت شده در سه شنبه 94/2/15 ساعت 11:34 صبح توسط Mahdi نظرات شما () |

دیشب توی خوابم سرک میکشیدی ..

کاش بیدار نمیشدم ..

تابلویی ازت میکشیدم و لبخندت رو نقش مینداختم ..

کاش بیدار نمیشدم ..

مثل همیشه زیبایی ..


ثبت شده در شنبه 94/2/12 ساعت 8:51 عصر توسط Mahdi نظرات شما () |

<   <<   16   17      >

Design By : Mahdi _ 2015